loading...

دلنوشته ها

وبلاگی که برای چند لحظه میشه از دنیا جدا شد

بازدید : 191
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 10:37

هر چیزی را با حرف زدن نمیتوانی تعریف کنی، بعضی وقتها سکوت کافیست
در واقع فراموش نکن؛ حرف زدن ممکنه یک نیاز باشد، ولی سکوت کردن برای کسی که میفهمد جواب است.

ی پک کمیاب پونی^-^
بازدید : 212
يکشنبه 17 آبان 1399 زمان : 11:36

باران مي باريد . دانه‌هاي بلورين بر روي شانه‌های درخت‌ها جا خوش کرده بودند گويي باران در جان شهر روحي دوباره دميده بود. كوچه‌ها خلوت بود. بوي خاك فضاي كوچه‌ها را پر كرده بود . آن روز حس و حال باغچه ي خانه پدربزگ هم طور ديگري بود. قدم زنان به جلوي در رفتم . دستانم را از جيبم در آوردم . سر انگشتانم از سرما سرجايشان ميخكوب شده بودند. آرام آرام و با دستان لرزانم به جلوي در آمدم. در را برايم باز كرد. سلام حالت چطوره ؟ ........پس از احوال پرسي با پدر بزرگ به داخل حياطش رفتم بر كنار درخت خوش قد و قامت پرتقال روي لبه ي باغچه نشستم . پدربزرگ كمي آن طرف تر ناز گل‌هايش را مي كشيد بوي خاك در حیاط پيچيده بود. خاك بوي زندگي مي داد . گويي آسمان از قطرات رحمتش صورت باغچه را عطراگين كرده بود. خاك در گوش غنچه‌هاي كوچكش نجوايي را زمزمه مي كرد. در همين حال و احوالات ، ناگهان خورشيد درخشان با تيرك‌هاي سوزنده اش بر آسمان رحمت حاكم شد و كماني از هفت رنگ زيبا و حيرت انگيز در بالاي سر خاك و فرزندانش پديد آمد.

ی پگ کمیاب پونی^-^
بازدید : 231
يکشنبه 17 آبان 1399 زمان : 11:36

*طرف تا چهار روز پیش نون بربری رو تو شربت آبلیمو تیلیت می‌کرد می‌خورد.😂😂

ی پگ کمیاب پونی^-^
برچسب ها
بازدید : 214
يکشنبه 17 آبان 1399 زمان : 11:36

""دوستان اگه مبخواین منو بشناسین اینو بخونین چون دلنوشته واقعیمه"" آنقدر فریاد‌هایم را سکوت کرده ام که از نگاهم کر میشوی. وای خدای من ماه در دهانم هزار تکه شد ولی دل سنگ او آب نشد. در بغض شکسته ام صدا میشکند خدای من چرا همیشه دل من میشکند..... شب را به امید بیدار نشدن از خواب سحر میکنم اما باز مثل همیشه با بیدار شدن دلم میشکند. چندیست در فکر تو ام گر به فکر تو نباشم به کی بیندیشم..... ای خدا....خدای من تو مرا در زمین کاشتی و غم را با من همزاد گذاشتی غم و من .... من و غم.... چرا نیستیم از هم جدا. ای خدا راه تو جویم راهی در پیشم جز راه تو نیست من که را جویم. تا وقتی که تعادل دنیا مانند خودکاریست که جوهرش ایستاده و من که مانند اتمی‌غم زده اینجا ایستاده ام و جهانی که هر ثانیه شعاع وسعتش 7000 کیلومتر بیشتر میشود. ای خدا من که هستم که با هیچ بودنم و دنیای کوچکم به تو شکایت میورزم. میدانم حکمتیست شاید من خود دست‌های او را گرفته ام تا که بی همدم نمانم پس شکایتم از چیست.....

ی پگ کمیاب پونی^-^

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی